متکلمان و فقیهان نیز درگیر مساله رهبری امت و سایر موضوعات مربوط به عرصه حقوق عمومی بودند. اما کلام و فقه، همانطور که فارابی به وضوح نشان داده، نمیتوانند جایگزین فلسفه ی شوند. آنها فاقد بصیرت لازم، آزادی، و قدرت مواجهه و فهم رادیکال وضعیتهای نوظهورند. غفلت از فلسفه ی به کیفیت فلسفه و نیز به کیفیت حیات عمومی لطمه میزند. این غفلت افق اجتماع را محدود کرده و بحثهای عمومی پیرامون اهداف مختلف و اشکال متنوع حیات عمومی را از رمق میاندازد و سبب میشود گفتارهای عقلانی در باب حیات عمومی به کناری نهاده شوند. این وضعیت از یک سو به محدودشدن انتخاب شهروندان و ظهور محافظهکاری سفت و سخت یا ایمان کور نسبت به سنت و از سوی دیگر به پیگیری مخرب تغییر از برای تغییر راه میبرد. اجتماع از ضرورت روشنگری درباره اشکال گوناگون حکومت یعنی راههای تغییر نظامهای حکومتی و نیز راههای بهبود آنها محروم میشود. این هزینهای است که اجتماع، زمانی که فلسفه از حیات اجتماعی رویگردان میشود، باید بپردازد.» محسن مهدی
فلسفه ,عمومی ,حیات ,ی ,شوند ,نیز ,حیات عمومی ,فلسفه ی ,نمیتوانند جایگزین ,ی شوند ,جایگزین فلسفه ,جایگزین فلسفه ی ,نمیتوانند جایگزین فلسفه
درباره این سایت